بانوی سرخ پوش غزل

بانوی سرخ پوش غزل، عشوه  ات مدام!

ناز تو میبرد دل این شاعران خام

لختی بیا و اندکی از شعر چشم خود

پر کن سطور دفتر این سینه ، با مرام!

در من بریز و در تو بریزم غزل غزل

بگذار لب بروی لبم، گل کند کلام

لختی بغل، و بوسه، و لب، داغ داغ کن

آهسته باز کن گره از شعر ناتمام

بانوی سرخ پوش غزل، شاعری ترین!

شعرت همیشه تازه و ناز تو مستدام!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد